فربدفربد، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

فربد جوجو، پسر مامان

سلم من دیگه بزرگ شدم دلم خواست اسممو تغییر بدم ولی این اسم متعلق به مامانم هست بنابراین اسم فربده

مهد نه ، خاله نه

1392/3/19 18:41
نویسنده : فربد
570 بازدید
اشتراک گذاری

امروز بعد از 2 هفته که طول کشید سرما خوردگیت خوب بشه ، تصمیم گرفتم که ببرمت مهد البته میخواستم عکس العمل تو رو ببینم . همین که خیابون رو داشتیم به سمت پایین میرفتیم شروع کردی گریه کردن که مهد نه از یه طرف دیگه بریم و منم بهت می گفتم فقط میریم خاله رو ببینیم . خلاصه تا اونجا گریه کردی یه نیم ساعتی تو حیاط مهد نشستیم تا قبول کردی که بیایی بریم تو ولی به محض اینکه یکی از مربیان مهد که یونیفرم پوشیده بود رو دیدی جیغ زدی و پریدی بغلم که خاله نه . 

خلاصه اینکه فعلا تصمیم گرفتیم که به مهد نری تا یک کمی بزرگ تری بشی نمی دونم چه اتفاقی افتاده که دوست داشتی با بچه ها بازی کنی ولی همش میگفتی خاله نه . شاید چون زیاد گریه می کردی خاله بهت اخم کرده باشه نمی دونم ولی باعث شده که وابستگی ات بیشتر بشه حتی دیگه دوست نداری به خانه اسباب بازی بری در صورتی که وقتی اونجا بازی می کردی و من میگفتم برم می گفتی آره .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)