فربدفربد، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

فربد جوجو، پسر مامان

سلم من دیگه بزرگ شدم دلم خواست اسممو تغییر بدم ولی این اسم متعلق به مامانم هست بنابراین اسم فربده

آرایشگاه

1391/8/2 18:03
نویسنده : فربد
646 بازدید
اشتراک گذاری

موهات بلند شده بود رفتیم پیش عمو حمید آرایشگر بابا فری . از در آرایشگاه نمی رفتی تو . عمو حمید یه شکلات بهت داد باز هم نرفتی من و بابا رفتیم توی آرایشگاه و تو به خاطر ما اومدی تو کم کم اومدی تو بغل من نشستی ، عمو حمید گفت باید همینجا موهاشو کوتاه کنیم و یک سری وسایل داد دستت بتونه موهات رو کوتاه کنه ولی بازم تو مراقب اطرافت بودی یه قیچی که به موهات زد، زدی روی دستش بعد عمو موهایی که روی دستش بود رو بهت گفت فوت کن و بازی فوت رو شروع کرد اینجوی هی موهات رو کوتاه می کردو تو فوتشون میکردی و خوشت اومده بود بعد آبپاش داد دستت همه رو خیس می کردی بیجاره عمو حمید ، آب رو می پاشیدی تو صورتش و نمی ذاشتی کارش رو بکنه خلاصه اینکه سریع موهات کوتاه شد و من شدم سر تا پا مو.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)