شیرین عسل
شیرین عسل من روز به روز داری شیرین تر میششششششششششششششششی.
قند خونم رفته بالا از بس هر روز میخورمت .
خدا رو شکر از وقتی که راه افتادی خیلی بهتر و خیلی آروم شدی .مامان فدات بشه الهههههههههههههههیییییییی.
تازگی ها یاد گرفتی حست رو با حالت صورتت نشون می دی یه شکلک هایی از خودت در میاری بعضی وقت ها اخم می کنی ابروهات میره تو هم .وقتی بهت می گم نه شروع به خنده الکی می کنی تا منو بخندونی. کاش می شد از حالت های صورتت عکس می گرفتم .
از بعد از عروسی دایی هادی عاشق رقصیدن شدی فقط کافیه صدای آهنگ بشنوی شروع می کنی به بشکن زدن بعضی وقت ها که تو خیابون یه ماشین از بغلمون رد میشه و صدای آهنگش زیاده تو شروع می کنی به رقصیدن و یا اگه تو پاساژ باشیم باید اونجایی وایسیم که صدای آهنگ میاد بعضی وقت ها مجبوریم الکی توی مغازه ها بچرخیم که تو برقصی . اگه یه قابلمه یا کاسه بدم دستت میذاری رو پاهات و شروع میکنی مثل تمبک روش زدن و مثلا داری آهنگ می زنی . جیگر رو بخورم من ، پسر رو بخورم من ، عسل رو بخورم من .