فربدفربد، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

فربد جوجو، پسر مامان

سلم من دیگه بزرگ شدم دلم خواست اسممو تغییر بدم ولی این اسم متعلق به مامانم هست بنابراین اسم فربده

ترس

1390/4/25 2:42
نویسنده : فربد
289 بازدید
اشتراک گذاری

٢ ماه و نیمت بود و تو هنوز شکمت خیلی شل کار میکرد و بلغم داشت روزی ٥ تا ٦ بار شکمت کار می کرد بردمت دکتر و گفت که باید چرک خشک کن بهت بدم خیلی تلخ بود و تو نمیخوردی یک شب دارو پرید تو گلوت و نمی تونستی نفس بکشی به سختی نفس می کشیدی و گریه می کردی مامان پشتت رو مالش می داد و آروم آروم میزد من نمی دونم چه کار می کردم فکر کردم که تو رو از دست دادم زود بابا فری رو صدا زدم که با هم بریم بیمارستان سر کوچه ، بغلت کرد و آروم آروم نفست اومد. دادنت بغل من که آرومت کنم یهو زدم زیر گریه و ٤ ساعت تمام گریه کردم نمی تونستم خودمو آروم کنم به تو شیر می دادم و گریه می کردم . تمام بدنت از شدت گریه قرمز شده بود . منم تا ٢٤ ساعت سر درد شدیدداشتم و هر چی استامینوفن میخوردم سرم خوب نمی شد. دکترت رو عوض کردم و معلوم شد که بعضی بچه ها شکمشون به این شکل کار می کنه و تو اصلا مریض نبودی  

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)