ماموریت دوباره بابا فری
بابا فری دوباره رفت ماموریت و من و تو تنها شدیم هفته اول خاله سمیرا اومد خونه ما و هفته دوم ما رفتیم خونه مامان جونی . خونه خودمون که بودیم خیلی بهتر بودی ولی اوجا که رفتیم خیلی بی طاقتی می کردی بهونه خونه رو هم می گرفتیوقتی به خونه برگشتیم و سوار آسانسور شدیم شروع کردی به خندیدن و خیلی خوشحال شدی . صبح هم که بیدار شدی و بابا فری رو دیدی از خوشحالی دور خودت می چرخیدی .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی