عروسک
تقریبا یک ماه و نیمت بود که یه روز بردمت پارک ، به هیچ چیزی توجه نمی کردی خوب خیلی کوچیک بودی فقط به من نگاه می کردی . یه مادری دختر کوچیکشو آورد پیش ما که تو رو بهش نشون بده . گفت نی نی رو نگاه کن بچه کوچولو دست گذاشت رو شکمت و فشار داد ( البته من مراقب بودم ) مامانش خندید و گفت که خودش یه عروسک داره که وقتی شکمشو فشار میده می خنده و فکر کرده بود که تو هم عروسکی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی