فربدفربد، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

فربد جوجو، پسر مامان

سلم من دیگه بزرگ شدم دلم خواست اسممو تغییر بدم ولی این اسم متعلق به مامانم هست بنابراین اسم فربده

گریه

1390/4/21 1:35
نویسنده : فربد
250 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی گریه می کردی همش تو گشوم صدای گریه بود حتی وقتی که خواب بودی صدای گریه ات رو می شنیدم . وقتی گرسنه ات می شد چنان گریه می کردی که کبود می شدی اوایل بهت شیر کمکی می دادم تا برم برات شیر حاضر کنم کبود کبود می شدی بیشتر وقت ها تو بغلم بودی و کار  می کردم .  موقع شیر خوردن چشم هاتو می بستی و یکی از ابروهاتو بالا می دادی وقتی می خوابیدی آروم از پیشت بلند می شدم و تو هم بیدار می شدی همش تو بغل یا روی پام می خوابیدی اصلا به هیچ کاری نمی رسیدم حتی نمی تونستم یک لیوان آب بخورم . وابستگی خیلی شدیدی داشتی و هنوز هم داری .فکر کنم تقصیر خودمه چون من هنوز که هنوزه نمی تونم 1 ساعت دوریت رو تحمل کنم .niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)