وبلاگ نویسی مامان
بلاخره وبلاگ به روز شد. تقریبا یک ماه طول کشید که یک سری از خاطرات فربد رو توی این وبلاگ بنویسم من وقتی با این وبلاگ آشنا شدم که فربد 13 ماهش بود . هم باید با محیط آشنا می شدم و هم خاطره می نوشتم اکثر شب ها که فربد حدود ساعت 1 می خوابید من هم تا ساعت 3 بیدار می موندم و وبلاگ طراحی می کردم . قابل توجه که تو این فاصله 2 بار بیدار می شد و منو می کشوند طرف خودش . بعضی روز ها که 1 ساعت میخوابید سریع می پریدم نهار می خوردم و یک کمی طراحی می کردم . بلاخره تمام شد . از این به بعد خاطراتش رو به روز می نویسم . ارزش این همه سختی رو داشت من هر کاری برات می کنم عزیز دلم قربونت بشم. میشه گفت خودم تو این مدت خیلی لذت بردم امیدوار...
نویسنده :
فربد
14:41